حسن کچل این بار ماکارونی می خورد!

فرض کنین دارین توی خیابون قدم می زنین ( مثلا دانشگاه بودین دارین میرین خونه )

بعد یه صحنه جالب و البته عجیب می بینین

داستان حسن کچل رو که حتما شنیدین همتون

مامانش می خواست مجبورش کنه که از خواب پاشه براش سیب چید تا دم در بعدشم در رو از روش بست

خوب...

اون موقع چیز دیگه ای نبوده بخورن خوب

بهترین چیزی که باهاش میشده یه نفر رو تشویق به بلند شدن کرد سیب بوده

ولی...

امروزه به نظر شما سیب جواب میده؟

من که فکر نمی کنم

پس باید از چی استفاده کرد؟

نظرتون راجع به ماکارونی چیه؟!!

آره ماکارونی. درست شنیدین...!

منم اول باورم نشد ولی وقتی با چشای خودم دیدم اول شاخ در آوردم بعدش باورم شد

ساعت 1 ظهر تو خیابون یه مرد میانسال رو که کم مو هم بود اتفاقا در حالی دیدم که داره بسته های ماکارونی رو (تک ماکارون بودن در ضمن ) که با فاصله های مساوی روی زمین چیده شده بودن جمع می کنه!!

حتما این آقاهه هم مثل حسن کچل خوابیده بوده مادرش می خواسته بیدارش کنه

نظرتون چیه؟؟!!!

.

.

.

خوب بزارین از یه زاویه دیگه به مسئله نگاه کنیم

زاویه اول از پشت یک پیکان که کنار خیابون پارک شده بود بید.

زاویه دوم : از کنار پیکان به آرامی رد میشیم.

چی می بینیم؟؟!!

بله درسته

یک عدد سکل 125 رو می بینیم که با نگاه ملتمسانه ای داره به عقب نگاه می کنه و با اون نگاه تقریبا مهربونش عاجزانه داره پاچه شلوارت رو می خارونه که بی زحمت اگه میشه یه لطفی بکنی و اون ماکارونی هایی رو که از تو پاکتش افتاده رو زمین جمع کنی و بدی دستش..!!

 

نتیجه اخلاقی:

1.شهروند گرامی، موتور، وانت نیست که 2 تا کیسه ماکارونی انداختی رو باکش داری با سرعت زیاد ویراژ میدی

2. به من چه ماکارونی هات افتاده رو زمین

3. هر پیرمردی که کم مو باشه دلیل نمیشه اسمش حسن باشه

4. هنوز هم سیب محبوبیت خودش رو حفظ کرده

5. هر وقت از پشت یه پیکان رد میشی خوب فکر کن. شاید در اون دور دورا یه سکل وایساده باشه

6. می دونستی خیلی بیکاری که داری این پست رو می خونی؟!
7. می دونی من از تو بیکار ترم که این پست رو نوشتم؟!

 

پ.ن:

من بالاخره بر اعتیاد اینترنتی خودم به صورت 98% فائق اومدم و تونستم 6 شبانه روز کامل به اینترنت وصل نشم

نظرات 7 + ارسال نظر
مرد باران پنج‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:06 ب.ظ http://rainct.blogsky.com

موفق باشی...

مرد باران
mohammadblogs@yahoo.com
http://rainct.blogsky.com

نازپری پنج‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:49 ب.ظ

سلام داداشی.عالی بود.منم ۱ هفته میشه که نیومدم نت.چرا عکس نکشیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بازم از این عکس خوشکلا برام بکش.مرسی بای

مریم جمعه 17 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 08:35 ق.ظ

سرگرم شدیم!!!!!!!!!

مرد باران یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:27 ب.ظ http://rainct.blogsky.com

میگم همه پستت یه طرف، پینوشتت یه طرف، 6 شبانه روز و عشق است...

مرد باران
mohammadblogs@yahoo.com
http://rainct.blogsky.com

نی نی طلا یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:02 ب.ظ http://ninitala.blogfa.com/

بابا رکورد :d
ای ول
من که خیلی وقته ترک کردم.
شما هم اگه تو یه شهر دیگه دانشجو بودین و انقد راحت همه چی در دسترستون نبود زود تر اینا یادت می رفت )‌مخصوصا اگه غم غذا تو خوابگاه و داشتی :d)

چشاتو درویش کن پسر تو خیابون
چه معنی می ده .
هاااااااااااا ؟:D

یک دزفول اصیل!!!!!!!!!!!! دوشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 09:17 ق.ظ

سلام
می گم شما چند سال دارید ؟
خوب موندین یا نه ؟
عکستون که خوب نشون می ده !!!!!!!!!!!!
می شه خدمت برسیم !!!!

خودم سه‌شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:39 ب.ظ

به : یک دزفول اصیل

خدمت از ماست!
شما؟
مشکوک می زنی!
اگه اصیلی بگو بینم قضب یعنی چی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد