شیرین جون !

نمی دونم چند نفر شما تا حالا برنامه Top Cut شبکه Gem رو دیدید؟ یه برنامه هست که یکشنبه شب ها ساعت 9.5 پخش میشه و یک فیلم نسبتا خوب پخش می کنه. این برنامه نکته های دیگه ای هم توش داره که اون رو از یک برنامه معمولی که فقط فیلم پخش می کنه متمایز می کنه و از اون جمله میشه به حضور یک مجری متشخص توی برنامه اشاره کرد!

این مجری محترم قبلا یه خانوم خوش صحبت و خوش بر و رو (البته به زور آرایش) به اسم شیرین خانوم بود که البته ما شیرین جون صداش می کردیم، که البته ناگفته نماند که مدتی هست که دیگه توی این برنامه مجری گری نمی کنه و یه خانوم دیگه به جاش اومده که البته کارش به خوبی شیرین خانوم نیست.

اگه تا حالا تاپ کات رو دیده باشید حتما می دونید که روال برنامه این طوری بود که اول شیرین جون میومد و یه خلاصه ای از فیلم به همراه اسم کارگردان و بازیگرا و ... می گفت و بعدش هم فیلم شروع میشد. بعد در خلال فیلم، مثلا هر 3 ربع 1 بار، فیلم رو قطع می کردن و شیرین جون میومد و اون بخش از فیلم که پخش شده رو توضیح می داد تا اگه کسی فیلم رو متوجه نشده، حالا متوجه بشه. و انصافا انقدرررر هم با احساس فیلم رو تعریف می کردکه اصلا آدم ترجیح می داد تلویزیون رو خاموش کنه، موقعی که شیرین جون میاد، روشن کنه و نقل فیلم رو از زبون شیرین جون بشنوه.

خوب حالا چند وقتی از نبود شیرین میگذره ولی با این حال ما چیزی رو از دست ندادیم. اگر گفتید چرا؟! چون یه شیرین جون دیگه پیدا کردیم!!

تازه اگر اون شیرین جون رو فقط از توی تلویزیون و فقط 1 شنبه ها، اونم به مدت محدود ده بیست دقیقه ای می دیدیم، اونم از این راه دور!! این یکی شیرین جون رو حداقل 2 روزی 1 بار می بینیم و محدودیت زمانی هم نداره و تازه از نزدیک هم می بینیمش. تازه از حق نگذریم، هم خودش جذابیت های بیشتری داره، هم فیلم رو قشنگ تر و شیوا تر و مفهومی تر تعریف می کنه و هم اینکه میشه اگر در مورد فیلم سوالی داشتی ازش بپرسی و اونم با مهربونی هر چه تمام تر جوابت رو میده.

خلاصه این جور بگم که به راستی آدم ترجیح میده از ویدیو کلوب فیلم کرایه کنه، بده به این یکی شیرین جون فیلم رو ببینه بعدش برات تعریف کنه...

دوست داشتم شما رو هم با این دوست خوبمون آشنا کنم و بهتون پیشنهاد بدم حتما اگر خواستید فیلم ببینید یا باهاش تماس بگیرید تا بیاد و با هم ببینید، یا اینکه مثل ما فیلم رو برید بهش بدید و ازش بخواهید که فیلم رو نگاه کنه و سر فرصت براتون تعریف کنه...

شاید براتون جالب باشه که بدونید این شیرین جون ما کسی نیست جز... جز... جز... جز...

بلههههههههههههه. خودشه!!! آق مسعود گل گلاب عرق بیدمشک!!

ماجرا از این قراره که روز جمعه به اتفاق سجاد، رفته بودیم پیش مسعود. البته سجاد یکی دو ساعت قبل رفته بود و بماند... که وقتی من رسیدم دم خونه مسعود هر چی زنگ در رو زدم در رو باز نکردن، هر چی زنگ زدم به گوشیشون نمی دونم چیکار کرده بودن که یا می گفت در دسترس نیست یا مشغول مکالمه است و ...

خلاصه مسعود اومد در رو باز کرد. گفتم:

اومدم در خونتون نبودی! راستشو بگو کجا رفته بودی؟! یادته قول دادی قالم نذاری؟ هی واسم عذر و بهونه نیاری؟ راستشو بگو کجا رفته بودی؟

مسعود هم جواب داد:

به خدا رفته بودیم اتاق بالا با سجاد درس می خوندیم، تستی داشتیم می زدیم و تمرینی حل می کردیم...

دروغ نگو... دروغ نگو... دروغ نگو تو رو به خدا گولم نزن، هی میگن پشت سرت از مرد و زن، تو رو با رقیب من دیده اند تو جاجرود که با او گرم سخن نشسته بودی لب رووووود...

خلاصه رفتیم تو... بعد از خوش و وش با سجاد جون قرار شد یه فیلم ببینیم. قرار بود یکی از فیلم هایی که چند روز پیش به مسعود داده بودم رو ببینیم. اول قرار بود 2012 رو ببینیم که چون من دیده بودمش قرار شد یکی دیگه رو ببینیم. من همون چند روز پیش به مسعود گفته بودم فیلم Gamer هم فیلم باحالیه، که البته اونم گفته بود یه ذره فیلم رو عقب و جلو بردم به نظر فیلم جالبی نمیومد... حالا بماند، توی بررسی دوم مسعود توی این فیلم چی دیده بود که اون روز هی اصرار می کرد که این فیلم رو ببینیم...ما خودمون هم وسطای فیلم فهمیدیم جریان چیه ... حالا بماند... ولی یه چیزی تو مایه های همون نگاه اول و دومه، که میگن نگاه اول حلاله نگاه دوم دیگه به قصد بررسیه و ...

خلاصه چراغا خاموش شد و عینهو سینما داشتیم فیلم می دیدم که هی حین پخش فیلم یهو مسعود می گفت: وااااااااایییییییی دیدی چی شد؟!!!!

من و سجاد هی با تعجب به همدیگه نگاه می کردیم...

دوباره 10 دقیقه بعد مسعود می زد رو پاش و می گفت: ایییییییووووللللل دیدییییییییی؟!! خیلی جالب شد!!!!

باز من و سجاد همون طوری با تعجب به همدیگه نگاه می کردیم...

دیدیم دیگه فایده نداره، سجاد گفت: این مسعود چی از فیلم می فهمه که ما نمی فهمیم؟!

مسعود رو صدا زدیم، بعد از 4 5 بار صدا زدن که از حس فیلم کشیدیمش بیرون (آخه بعضی جاهای فیلم واقعا تاثیر گذار بود) گفتیم فیلم رو نگه دار بینیم. تو چی می فهمی که ما نمی فهمیم؟!

اون وقت مسعود شروع می کرد به توضیح دادن فیلم که این جوری شد و اون جوری واسه همین اینجوری شد و اون جوری... اون وقت ما هم یه کم 2 زاریمون میفتاد و می گفتیم آهااااا

خلاصه این کار چند بار تکرار شد و دیدیم که چه جالب! امروز چه خوب داریم فیلم رو می فهمیم ها!! البته اولش با خودمون فکر کردیم که شاید ما واقعا مخمون معیوبه که فیلم رو متوجه نمیشیم ولی توی قسمت های بعدی که مسعود فیلم رو توضیح میداد فهمیدیم که نهههههه!!! جریان از یه قرار دیگس!!

بلههههههه! اونی که داره توضیح میده فیلم رو جذاب می کنه و فهمش رو آسون می کنه !! همین جا بود که فهمیدم اگر چه دیگه شیرین جون Gem Tv بین ما نیست ولی یه شیرین جون دیگه کشف کردیم که می تونیم روش خیلی حساب کنیم...

این روز ها همه فیلم هاشون رو با شیرین جون می بینن، شما چطور؟!
نظرات 12 + ارسال نظر
مسعود سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1388 ساعت 06:25 ب.ظ

اگه می دونستم اینقدر بین ما عشق و غلاقه هست همون دیشب بعد از دلستر سرررررد کار رو یکسره می کردم

آره خوب : دی

علی سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:32 ب.ظ

شیرین جونش واسه خودت ولی یه پک دی وی دی فیلم آماده کن که دارم میام دزفول!

عالییییییییییییییییییی

علی سه‌شنبه 8 دی‌ماه سال 1388 ساعت 09:33 ب.ظ

خانوم معلم چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:05 ب.ظ

شیرین خیلی خوب بود !

خانوم معلم چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:09 ب.ظ

به جان خودم می دونستم درمورد کی میحرفی

:d

خانوم معلم چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:10 ب.ظ

harchand fahmidanesh hoshe ziadiam nemikhad :d
masoud hamishe onsore aval ya nahayatan dovome 90% uphaye toe :d

خوب دوسش دارم : دی

khanoom moalem چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:12 ب.ظ

vali ba namak bod :d
nakhsoozan ghesmate film didanesh :))

احسان شنبه 12 دی‌ماه سال 1388 ساعت 04:54 ق.ظ http://pc-home.mihanblog.com

ما هم یه شیرین جون تو اتاقمون تو خوابگاه داریم!!! اسمش احمده و اهل شهرکرد.

راستی شما دزفول میشینین؟!!!

علی شنبه 12 دی‌ماه سال 1388 ساعت 10:01 ب.ظ

من فردا میام دزفول اگه خدا بخواد! از الان می تونین چیزی نخورین!
پیتزا + سیب زمینی + سالاد+نوشابه

عالیییییییییییییییییییییی

صادق یکشنبه 13 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:04 ب.ظ http://kamobish.parsiblog.com

میگم این شیرین جون شما ، شیرین زبون هم هست ؟

آره چجورم

صادق یکشنبه 13 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:10 ب.ظ http://kamobish.parsiblog.com

من کشته مرده ی اون نگاه اول و دومتونم

: دی

صادق یکشنبه 13 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:10 ب.ظ http://kamobish.parsiblog.com

حالا این قسمت های تاثیر گذار فیلم رو برامون تعریف کن شاید روی ما هم اثر گذار باشه !

اینجا زن و بچه مردم رد میشن
زشته نمیشه گفت :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد