ناهار امروز: غذای مخصوص سر آشپز



از روز شنبه که توی این خونه ساکن شدم همه وسایلم توی اتاق روی زمین ریخته بود و حال و حوصله مرتب کردنشون رو نداشتم. امروز (چهارشنبه) که از خواب پاشدم به خودم گفتم که باید یه دستی به سر و روی خونه بکشم تا یه ذره مرتب شه. اول تمام وسایل رو مرتب کردم و هر چیزی رو سر جای خودش گذاشتم. برنامه بعدی شستن کف حموم و دستشویی بود که خیلی کثیف بودن. در اینجا چون هرگز تجربه این کار رو نداشتم از راهنمایی های مادر عزیزم استفاده کرده و به دستور ایشون یک عدد پودر رخشا تهیه و مشغول ساییدن کف حموم و دستشویی شدم. جدا کار سختی بود، ساییدن زمین اونم با یه برس توالت که از مستاجرای قبلی مونده بود!

برای اینکه کدبانوییم رو به اتمام برسونم تصمیم گرفتم که ناهار امروز رو هم خودم درست کنم. روزای قبل از برنجی که بابام روز شنبه درست کرده و بود و کتلت هایی که همون شب درست کرده بود می خوردم و یکی دو بار هم سوسیس و املت خوردم. ولی این بار می خواستم یک غذای جدید رو برای اولین بار دست کنم. بله ! ناهار امروز : کوکوی سیب زمینی! دستور پختش رو از مامانم گرفتم و مشغول درست کردنش شدم. به نظر کار زیاد سختی نبود.

سیب زمینی ها رو پخته یا خام خام رنده می زنیم که به دلیل ذیق وقت خام خام رندشون کردم که از شانس بد من موقع رنده زدن سیب زمینی ها دستم رو هم رنده کردم و انگشتم رو بریدم و چون خیلی روی کار تمرکز کرده بودم متوجه نشدم تا اینکه دیدم سیب زمینی ها سرخ شده و اون موقع فهمیدم خون دستم داره قاطی کوکو سیب زمینی میشه. قسمت های خونی رو جدا کردم و دستم رو شستم. تخم مرغ ها رو شکوندم و باهاش مخلوط کردم. فلفل و زردچوبه و نمک و فلفل سیاه به مقدرا لازم هم به اون اضافه کرده و خوب مخلوط می کنیم. یه نکته جالب براتون بگم! نمی دونم چرا سفیده تخم مرغ های اینجا به جای اینکه سفید باشه زرد کم رنگه ! اینم از عجایب اردبیله دیگه!

همش رو با هم مخلوط کردم و آماده سرخ کردنشون شدم. مامان گفته بود برای راحتی کار مخلوط نهایی رو یک جا توی ماهی تابه بریزم و بعد از اینکه خودش رو گرفت برش گردونم تا اون طرفش هم سرخ شه. من هم همین کار رو کردم. ولی درست بعد از ریختن مخلوط توی ماهی تابه بود که این سوال برام پیش اومد که حالا اینو با چی برگردونم؟! هر کاری می کردم با قاشق و چنگالی که داشتم نمی شد برش گردوند. ناچارا توی ماهی تابه مخلوط سیب زمینی و تخم مرغ رو تیکه تیکه کردم تا بشه برشون گردوند. ولی از اون جایی که ماهی تابه دایره ای شکله و قطعاتی که من ایجاد می کردم ربع دایره بودن، نمی شد که هر قطعه رو سر جای خودش برگردوند چون با مشکل کمبود فضا توی ماهی تابه مواجه می شدم! البته این ها رو الان متوجه شدم و الا ظهر که داشتم کوکو ها رو درست می کردم حسابی هول کرده بودم و چنان کوکو ها توی ماهی تابه از هم پاشیده بودن که نمی شد هیچ رقمه جمعشون کرد. ولی هر طوری بود سرخشون کردم و جای شما خالی خیلی هم خوشمزه شد. عکسش رو براتون میذارم ببینید. انگشتای دستتون که هیچ، انگشتای پاتون رو هم باهاش می خوردین اگه اینجا بودین!

اینم از اولین تجربه آشپزی واقعی من توی دوران دانشجویی ! راه درازی در پیشه. هر پیشنهادی داشته باشین با کمال میل استقبال می کنم.

از خانومای محترمی هم که تمایل به هم خونه شدن با من دارن دعوت به عمل میاد رزومه خودشون رو ظرف یک هفته آینده در قسمت نظرات بذارن تا تصمیم گیری لازم رو به عمل بیارم. یه بالشت و دو تا پتوی اضافه هم موجوده. شب می تونید با خیال راحت اینجا بخوابید. دور همی خوش میگذره. خلاصه تعارف نکنید. هر کی خواست بیاد فقط لب تر کنه. تا بعد ...

نظرات 3 + ارسال نظر
احسان یکشنبه 4 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:03 ب.ظ http://kajopich.blogfa.com

نه ... فایده نداره ...
باید به مامانی بگی آستین بزنه واست بالا ...
آخه تا کی میخوای انگشت رنده کنی؟!
اتفاقا دخترای اردبیلم خوشکلن ...
خوب دیگه ...
مبارکه ...
کی ایشالا؟!



باشه میگم بهش ببینم چی میگه

اکرم دوشنبه 5 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:13 ق.ظ

به نظر من که واسه شروع خیلی هم خوبه
آفرررررررررین
نوش جونت

متشکرم

احسان سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:27 ب.ظ http://kajopich.blogfa.com

باشه حالا ...
جو گیر نشو ...
برو دنبال ماربچون ...
به هر حال اونجا دستتم باز تره!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد