دوره پایپینگ

هفته پیش برای من خیلی هفته پر کاری بود. روز شنبه قبل از کلاس ساعت 4 با تعدادی از بچه های کلاس داشتیم چایی میخوردیم که یکی از بچه ها از برگزاری دوره Piping توی یکی از آموزشگاه های اردبیل خبر داد. قرار بود یک دوره فشرده Piping برگزار بشه و در آخر هم به شرکت کننده های دوره مدرک معتبر بدن. هزینه دوره 150 تومان بود و برای دانشجوها با 50 % تخفیف می شد 75 تومان. قرار شد که روش فکر کنیم هر کی مایل بود ثبت نام کنه. فردای اون روز دوستم زنگ زد و گفت که دو تا از بچه ها توی کلاس ثبت نام کردن و کلاس از فردا شروع میشه. خلاصه دیگه منم تصمیمم رو گرفتم و روز یکشنبه بعد از ظهر قرار شد برم و ثبت نام کنم.


آدرسش یه جایی به اسم باغمیشه بود و اسم آموزشگاه هم مجتمع فنی تهران بود که بچه ها به من گفته بودن "مجتمع فنی". از بچه ها پرس و جو کرده بودم که از چه مسیری باید برم. باید اول می رفتم میدان شریعتی و بعد از اونجا سوار ماشین های باغمیشه می شدم. ولی اینکه دقیقا این موسسه کجای باغمیشه است رو نمی دونستم. به میدون شریعتی که رسیدم خواستم از یکی از مغازه ها سوال کنم. 6 تا مرد مسن توی مغازه بود.


-          سلام. خسته نباشید. ببخشید مجتمع فنی کجاست؟ بهم گفتن توی باغمیشه است...

نفر اول:

-          چرا اینجا اومدی؟! شما برو اون سر خیابون تاکسی بگیر برو ایستگاه سرعین. از اونجا ماشین بگیر برو چهارراه سعدی. اونجاست...

نفر دوم:

-          همین بغل ماشین های باغمیشه است. سوار شو برو اونجا سوال کن.

نفر سوم:

-          پول داری؟ 100 متر بالاتر یه آژانس هست. ماشین بگیر بگو ببردت عالی قاپو

نفر چهارم:

-          مجتمع فنی کجاست دیگه؟

نفر پنجم و ششم هم ظاهرا نمی دونستن این مجتمع فنی کجاست.


خلاصه به نظر نفر دوم احترام گذاشتم و سوار تاکسی شدم و رفتم به طرف باغمیشه. بعد تازه فهمیدم که باغمیشه نه چهارراهه نه میدون نه ... بلکه یه پله. همون جا پیاده شدم و از این و اون سوال کردم تا بالاخره مجتمع فنی رو یافتم! رفتم و ثبت نام کردم.


از روی دوشنبه کلاسمون شروع شد. کلاس فشرده بود و توی جلسات حداقل 3 ساعتی برگزار میشد. دوشنبه و سه شنبه و چهارشنبه بعد از ظهرها از ساعت 4 تا حدود 8 سر کلاس بودیم و پنجشنبه و جمعه رو کامل از صبح تا بعد از ظهر سر کلاس بودیم. یعنی از 9 تا 2 و از اون طرف از 4 تا 8. این فشرده بودن کلاس واقعا اذیت می کرد ولی خوب خدا رو شکر دوره رو تا همون جمعه تموم کردیم و کلی چیزای مفید یاد گرفتیم که تا حالا حداقل به گوش من یکی نخورده بود. توی کلاسمون هم همه سن و سال آدمی پیدا می شد. از من دانشجو بگیر تا مهندس های شاغل متاهلی که برای تکمیل معلوماتشون اومده بودن تا این دوره رو بگذرونن. و به نظرم واقعا هم دوره مفیدی بود و خوشحالم که این دوره رو گذروندم.


واسه این بود که روز جمعه هم بر خلاف جمعه های پیش آشپزی نکردم، چون اصلا خونه نبودم و پنجشنبه و جمعه رو بیرون غذا خوردم.


این یه ماه آخر ترم هم کلی کار ریخته رو دستمون. چند تا برنامه واسه درس محاسبات عددی و یه سمینار واسه درس ریاضیات مهندسی و چند تا تکلیف واسه درس مکانیک پیوسته. خلاصه حسابی سرمون شلوغ شده این روزا ولی با این حال سعی می کنم بازم تند تند آپ کنم این جا رو.


فعلا...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد