روش جدید برای بیدار شدن!

امروز صبح باید ساعت 7 بیدار می شدم تا به کلاس ساعت 8 برسم. ترم پیش هم دقیقا یکشنبه ها ساعت 8 صبح درس موتور احتراقی داشتیم و این ترم هم توی همون ساعت و همون روز یه جورایی پیشرفتش رو داریم و همون بلا دوباره سرمون اومده.


ولی خوب ظاهرا شیوه جدیدم برای بیدار شدن توی صبح های زود خوب جواب داد. قبلا برای بیدار شدن, ساعت موبایل رو تنظیم می کردم, گزینه Snooze اش رو فعال می کردم تا 10 بار و هر بار به فاصله 1 دقیقه دوباره زنگ بزنه, موبایل رو کنارم میذاشتم و می خوابیدم. درصد موفقیت این روش 50 % بود! یعنی خیلی وقتا پیش میومد که با اولین صدای موبایل از خواب می پریدم, فوری یکی از دکمه های موبایل رو فشار میدادم و موبایل به حالت Snooze می رفت و یک دقیقه بعد دوباره زنگ می زد و بعد از دو سه بار زنگ زدن موبایل, دو حالت پیش میومد. حالت اول این بود که بیدار می شدم و به کار و زندگیم می رسیدم و حالت دوم این بود که بیدار می شدم, زنگ موبایل رو کاملا می بستم و دوباره می خوابیدم.


ولی توی روش جدید امکان موفقیت بالای 90 درصده. توی این روش باید موبایل رو جایی بذارید که توی حالت خواب آلودگی دستتون بهش نرسه. مثلا موبایل رو 2, 3 متر اون طرف تر بذارید. به این ترتیب وقتی موبایل زنگ خورد به خاطر اینکه اول صبحی میره رو مختون, مجبور میشید پاشید و برید خاموشش کنید. این جوری از تو رخت خواب پا میشید و تا حدودی هوشیار میشید و دیگه نمی خوابید. این روش که فعلا خوب جواب داده. تا حالا در ادامه ببینیم چی میشه!


کلاس 8 صبح خیلی کسل کننده بود. آخرای کلاس به زور پلک هام رو باز نگهداشته بودم. یه سری تغییرات توی برناممون ایجاد شده. قرار بود امروز 8 تا 10, 11 تا 12, 3 تا 4 و 4 تا 5 کلاس داشته باشیم. جابجایی های موقتی طوری شد که فقط کلاس 4 تا 5 باقی می موند. منم که غذا رزرو نداشتم. گفتم ناهار برم خونه م خودم یه چیزی درست کنم. سر راه موادی که می خواستم رو خریدم. نتیجه اش شد این عکس:



نمی دونم عکس اولین کوکو سیب زمینی ای که درست کرده بودم رو یادتون هست یا نه؟ این بار خیلی خوشمزه تر و بهتر از سری پیش شده بودن. دیگه کم کم دارم واسه خودم آشپزی میشم. خودم که خیلی حال کردم. تقریبا نصف اینا رو ظهر تنهایی خوردم. تازه می فهمم اون کوکو سیب زمینی که بار اول درست کردم چقدر بد بود.


دیروز و امروز موج اعتراضات بچه ها به سمت من روونه شده بود! آخه مرد شماره 1 کلاس که من باشم دیگه این ترم توی برگه کلاسوری جزوه نمی نویسم و به خاطر بلاهایی که ترم پیش سرم آورده بودن رفتم و دفتر گرفتم! حالا همه ناراحتن که نمیشه این رو راحت گرفت و کپی کرد. حتی یکی از بچه ها حاضر شد دفتر ها رو به دو برابر قیمت بخره و برام کاغذ A4 بگیره که توی اونها بنویسم ولی من قبول نکردم.


خوب, من برم بقیه سریالم رو ببینم.


پ.ن: هوا سرده, زمینا یخ زده و لیزه. اگر توی شهری زندگی می کنید که این دو حالت رو داره مواظب خودتون باشید.


فعلا...

نظرات 2 + ارسال نظر
? سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:35 ق.ظ

man vaghti sa@ gushimo tanzim mikonam hamishe 10 min ghabl az inke zang bokhore az khab pa misham khamushesh mikonam bad dobare ba khiale rahat mikhabam:-D

اکرم چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:01 ق.ظ

بازم خوبه با این روش بیدار میشی...من که سه متر اونورتر میذارم بلند میشم خاموشش میکنم دوباره برمیگردم با خیال راحت میگیرم میخوابم.

تو دیگه خیلییییییییییییی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد