انفجار دوغی


فصل، فصل بهاره و هر چی رو به جلو میریم روزها طولانی تر میشه و یکی از بدی های روزهای طولانی بهار و تابستون اینه که آدم دم به دقیقه میره سر یخچال تا یه چیزی بخوره و یه جوری وقت رو بگذرونه و البته توی یه خونه دانشجویی قطعا سر یخچال رفتن، اونم به دفعات زیاد و پی در پی فایده ای نداره. چون تنها محتویات یخچال می تونه نهایتا خوراکی های صبحونه و آب و خیارشور (به دلیل مصرف بی رویه من) باشه!


البته توی هفته گذشته و بعد از رفتن عموم اینا تا چند روز حسابی یخچالم پر شده بود و همه چی برای خوردن توش پیدا می شد. ولی بعد از گذشت یک هفته یخچال دوباره خالی شده و با باز کردن در یخچال چیزی جز لامپ داخل یخچال دیده نمیشه!


دو شب پیش از سر بیکاری هی تو خونه می چرخیدم که چشمم به دو تا بطری دوغ خورد. این دوغا رو بابام همون دو هفته پیش که داشتن می رفتن با باقی مونده ماست گاومیشی که از اینجا خریده بودیم درست کرده بود و من یادم رفته بود بخورمشون. بطری هر دوشون مثل سنگ سفت شده بود و حتی یکی از بطری ها در اثر فشار گاز داخلش از پایین باد کرده بود و نمی شد اون رو سرپا روی زمین بذاری.


تصمیم گرفتم یکی از دوغ ها رو باز کنم و بخورم بلکه اشتهام قدری کور بشه. یکی از بطری ها رو برداشتم و چند بار تکون دادم تا ماستی که ته نشین شده بود، توش حل بشه و بعد سعی کردم با احتیاط کامل و با آرامش دربش رو باز کنم که....... چشمتون روز بد نبینه!!! به قدری فشار گاز داخل این بطری زیاد شده بود که مهلت نداد تا نیم پیچ از در بطری رو باز کنم و همچین که درش رو نیم دور پیچوندم، درب بطری به هوا پرتاب شد و پشت بندش کلی از دوغ از توی بطری فوران کرد و به من و در و دیوار پاشیده شد! خلاصه تا یه ربع داشتم همه جا رو دستمال می کشیدم.


محل حادثه دقیقا همون جایی بود که دو هفته پیش شیشه خیار شور از دستم افتاد و آب توی شیشه خیارشور به همه جا ریخت. از کف آشپزخونه بگیر تا روی فرش و روی مواد غذایی خشکبارم که زیر سنگ اپن بود. البته خدا رو شکر این بار بر حسب اتفاق یه سینی روی اپن بود و بیشتر دوغ توی سینی ریخت. ولی خوب باز هم مقداریش به در و دیوار و خودم ریخت که یه ضد حال اساسی بود.


حالا بعد از این دو حادثه ناگوار بعضی از خشکبارم بوی خیارشور آمیخته با دوغ گرفتن و یه مقدار ناخوشایند شدن.


دارم به این فکر می کنم که یا بیخیال بطری دوغ دوم بشم یا اینکه حتما ببرم و توی حیاط بازش کنم تا از اتفاقات احتمالی پیش گیری بشه.


پس نکته آموزنده این پست این بود که موقع باز کردن دوغ گاز دار جانب احتیاط رو تا حد امکان رعایت کنید که هر گونه غفلت موجب بسی پشیمانی است.

 

نظرات 4 + ارسال نظر
مریم دوشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:34 ب.ظ

یه سری من و ؟؟؟؟؟ خانوادمون! رفته بیرون بیرون غذا بخوریم. اون شخص شخیص نوشابه منو تکونید و من پس از باز کردن اون نوشبابه بسیار خیس شدم و تا مدت زمانی بسیاری من به سر ایشان دادم تا بالاخره حساب تصفیه شد.


حسابتون تصفیه شد یا تسویه؟

مریم دوشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:35 ب.ظ

یه سری من و ؟؟؟؟؟ خانوادمون! رفته بیرون بیرون غذا بخوریم. اون شخص شخیص نوشابه منو تکونید و من پس از باز کردن اون نوشبابه بسیار خیس شدم و تا مدت زمانی بسیاری من به سر ایشان دادم تا بالاخره حساب تصفیه شد.

سانی جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:17 ب.ظ http://www.sani68.blogsky.com

آخییییییییی طلفکیییییییییییی....

سانی شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:48 ق.ظ http://www.sani68.blogsky.com

سلام ممنون بهم سر زدی
خواستم بگم لینک شدی با اجازتون البته

سلام. ممنون که لینک کردی
منم شما رو لینک می کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد