وضعیت فعلی هوای اردبیل: بارانی !



هنوز ۴ ساعت از اعلام نتایج نگذشته که نگرانی های مامان شروع شده:

- اگر آزاد تهران قبول شی خوب خیلی بهتره. دیگه خیال منم راحته. میری پیش محسن (داداشم) ...

- لباسای زمستونه ما که به درد اونجا نمی خوره. هوای اونجا خیلی سرده. خاله ات تازگی اونجا بودن ...

- آخرش یه برنج پختن هم یاد نگرفتی. چقدر هی گفتم بیا یاد بگیر...

- حالا نتیجه آزاد رو کی می زنن؟

- حالا بری خونه سوت و کور میشه... چی کار کنیم ما؟

- نمی شد همین جا قبول شی ؟ راحت سر جای خودت ؟ خونه آماده ! غذا آماده ...

...


از اون ور بابا:

- خیلی عالیه فردا برو دنبال کارای مدارک دانشگاه. از اون ور برو ترمینال ببین وضعیت بلیط چجوریه

- دخترای اردبیلی هم خوشگلن. محسن که جای خوبی بهمون نشون نداد. شاید احسان یه کاری کرد

...


این وسط بحث هایی که بین بابا و مامان هم میشه در نوع خودش جالبه. مامان هی می خواد وضعیت رفاهی رو بهتر کنه و بابا هی می خواد من رو مرد کنه. باید ببینیم کی برنده میشه

یا شاسین اردبیل!!

مدت زیادیه که تو این وبلاگ مطلب جدیدی ننوشتم

این تابستون بد جوری آدم رو تنبل می کنه

همش خواب و فیلم و بازی

کلا تابستون چیز بدیه

هر بار خواستم بیام و یه مطلبی بنویسم تنبلیم می شد و پشیمون می شدم.

گفتم لا اقل اگه حس و حال مطلب نوشتن رو ندارم بیام و خبر قبولیم رو بدم شاید بهونه ای بشه برای دوباره نوشتن

امروز نتایج اعلام شد. بله ! بالاخره داستان کنکور و انتخاب رشته و انتخاب شهر و فکر و خیالای قبول شدن و قبول نشدن به آخر راهش رسید.

کد رشته قبولی : 6421

عنوان رشته قبولی و نام دانشگاه: مجموعه مهندسی مکانیک -دانشگاه محقق اردبیلی -اردبیل

انتخاب ۴۱ ام در فرم انتخاب رشته ام بود. البته در واقع ۳۵ تا انتخاب اولم الکی بود چون دانشگاه شریف و تهران و اصفهان و شیراز و اینا بود.


خلاصه دیگه رفتیم وسط ترکا ! خدا به خیر کنه

شایعه شده استادای اونجا به زبان شیرین آذری تدریس می کنن

عنوان تاپیک هم به همین خاطر انتخاب شده

باور کنید معنی همون رو هم نمی دونم

دیگه فکرش رو بکنید اگر قرار باشه درس های دوره کارشناسی ارشد رو به زبان ترکی تدریس کنن چه بساطی میشه

اول فکر می کردم دانشگاهش خوابگاه داره. حالا که دوباره به دفترچه نگاه کردم می بینم خوابگاه نداره. خلاصه فعلا فکر و خیال زیاده

تاریخ ثبت نامش هم 13 ام تا 15 ام شهریوره. کاش یه ذره دیرتر بود تا نتیجه آزاد رو هم اعلام می کردن ببینیم چیکار باید بکنیم

مسعود هم که گل کاشته. همون چیزی رو که می خواست قبول شده.

مهندسی مکانیک - گرایش طراحی کاربردی دانشگاه رازی کرمانشاه

خیلی حیف شد که یک جا قبول نشدیم. اگر می شد چی میشد!! خیلی عالی می شد. پیدا کردن دوست خوب تو این زمونه کار سختیه. اونم وقتی که دیگه وارد دوره ارشد بشی. معلوم نیست هم کلاسی هات هم سن خودت باشن یا نه!

لا اقل مسعود یه مرغ و سیب زمینی بلده درست کنه. من اونم بلد نیستم

فکر کنم چند وقت دیگه تو روزنامه بزنن یک جوان دزفولی که برای تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد به اردبیل رفته بود در اثر سرما و گرسنگی اول یخ زد بعدش جان به جان آفرین تسلیم کرد

خلاصه باید بشینم فکر کنم ببینم چی میشه


تا بعد...


پ.ن: یه نفر به اسم زن عمو چند تا کامنت داده بود ( یکی دو ماه پیش ). هی سوال کرده بودی ولی من جواب نداده بودم. آخه خیلی وقت بود به وبلاگ سر نزده بودم. تازه کامنت ها رو دیدم. اگر هنوز هم اصرار داری جواب اون سوال هات رو بدونی که البته سوالای سختی بودنبگو تا جواب بدم