شور حسینی از نوع دوم

همون طوری که حتما خودتون هم می دونید توی زمان امام حسین و بقیه امام ها که وسایل ارتباطی به اون صورت گسترش پیدا نکرده بود، برای مطلع کردن مردم از بعضی وقایع، یه عده با طبل و دهل و بوق و ... توی شهر راه میفتادند و مردم رو توی یه محل جمع می کردن تا خبری رو به گوش اون ها برسونن.
بعد از گذشت 1400 و اندی سال حالا مراسم 10 شب اول محرم و تاسوعا و عاشورا رنگ تازه ای به خود گرفته و به محل عرض اندام برای عده ای از آقایون و خانوم ها تبدیل شده. فلهذا بر خود واجب دونستم مختصری در این رابطه به شما دوستان گلم اطلاعات بدم...
توی دزفول پدیده ای وجود داره، به نام Appearance Of Un Sun Reception Girls . در توضیح این پدیده نادر باید عرض کنم که این پدیده فقط سالی 1 بار و تنها در روز عاشورا در اینجا اتفاق میفته. معنیش میشه " ظهور دختران آفتاب نخورده".
در دزفول خانواده هایی وجود دارند که به دلیل عقاید خاص مذهبیشون عموما از خروج های بی مورد دخترانشون توی خیابون به هر دلیلی مثلا برای خریدای خونه و یا گردش و تفریح خودداری می کنن. این قبیل دخترها به دلیل اینکه در معرض تابش مستقیم خورشید قرار نگرفته و به دلیل پدیده گازهای گلخانه ای که زیر نورگیر خونه هاشون اتفاق می افته و باعث ایجاد محیطی گرم و معتدل در فضای خونشون میشه دارای ویژگی های خاصی هستند از جمله پوستی کاملا شفاف و سفید رنگ که در مقایسه با دختران آلمانی 1 گام (از اون گام هایی که خشتک شلوار رو پاره می کنه) جلوتر هستند و میشه اون ورشون رو دید (کاملا Transparent). ویژگی دوم موهای خرمایی رنگ و فر نخورده اونهاست که باز هم به دلیل همون هوای معتدل توی خونشونه. اگه بخواییم همین طور به بیان ویژگی های اون ها بپردازیم در حالت حدی می تونیم اون ها رو به حورالعین(درست نوشتم؟) تشبیه کنیم.
از ساعت 5 صبح روز عاشورا و تاسوعا وقتی توی خیابون ها قدم می زنی، یا توی هیات ها به عزاداری مشغول میشی:
بالای پشت بوم خونه ها که نگاه کنی:
سمت چپ و راست خیابون:
پشت سر و جلو:
جلوی درهای باز خونه ها:
پشت درهای بسته:
بالا سرت رو که نگاه کنی:
زیر پاهات:
خلاصه هر جا نگاه می کنی و هر جا که نگاه نمی کنی:
و همین موضوع سبب شور حسینی از نوع دوم (نوع اول واسه اونا که برای عزاداری اومدن) که آمیزه ای از Fashion Show و Body Building Show هست میشه به طوریکه در این روز اکثر قریب به اتفاق پسرها با ظاهری آراسته و مرتب در صحنه حضور به عرصه نمایش می نمایند و سعی می کنن در این مهاجرت ماهی های موسمی، صیدی هر چند اندک داشته باشند حتی با قلاب های بی طعمه.
ساعت 7 بعد از ظهر عاشورا با رفیقم یه سر اومدیم بیرون.
دختره از این ور بدو
پسره از اون ور دنبالش
این از مغازه خودکار می خرید
اون یکی در تلاطم کاغذ بود
خلاصه شور و اشتیاق خاصی شهر رو فرا گرفته بود و هر کسی به نوعی در این روز اظهار وجود می کرد
با تموم شدن مراسم موجی از نا امیدی و یاس برای عده ای که دست خالی موندن و موجی از شور و شعف برای کسانی که با تورهای پر از صید مکان رو ترک می کردند به چشم می خورد.

و این است شور حسینی از نوع دوم


شام مجردی (تصویری)

چون همه ازم حمایت کردین در پست قبلی، خودکشی نکردم 

فقط این توضیح رو بدم که کسی خونه نبود و تصاویری که مشاهده می کنید شاهکار بنده هست

===

===

===

===

عکس آخر مربوط به بعد از خوردن املت هست

پ.ن: از خانم های واجد شرایط برای ثبت نام در کلاس های آشپزی خودم دعوت به عمل میارم. با ما تماس بگیرید 

شرایطش رو بعدا توی روزنامه های کثیرالانشار میدم حاجت خانم بزنه

البته شرط اولش اینه یکیتون آستین بالا بزنه ظرفای امشب رو بشوره

درضمن همین طوری که مشاهده می کنید در 2 عکس آخر، قالی هامون دست بافه. اگه کسی خواست بخره ما فروشنده ایم

تورو خدا با ما تماس بگیرید

با ما تماس بگیرید

جون هر کی دوس دارین

خود کشی!

من می خوام خودکشی کنم

هر بدی از من دیدین تو این مدت حلال کنید به بزرگی خودتون

می دونین علت خودکشی من چیه ؟

من دیشب تا 3 بیدار بودم داشتم پروژه درس ترمودینامیک 2 رو تایپ می کردم، امروز صبح هم از 9 تا 11.5 ادامش رو تایپ می کردم. خلاصه وقتی تموم شد با عجله واسه اینکه استاد از دانشگاه نرفته باشه شال و کلاه کردم و رفتم دانشگاه. بعد از پرینت وقتی رفتم سراغ استاد رفته بود غذا بخوره. منتظر موندم تا بیاد بعد ترجمه رو تحویل دادم

حالا اگه گفتین چرا می خوام خودکشی کنم؟

.

.

.

.

.

ساعت 1.5 وقتی از ماشین پیاده شدم تا در خونه رو باز کنم و ماشین رو بیارم داخل، متوجه شدم که زیپ شلوار بنده متاسفانه به مدت 2 ساعت توی دانشگاه باز بوده و من متوجه نشدم

فاجعه از این عمیق تر میشه ؟!

نه . میشه ؟!

جاهایی که امروز توی دانشگاه سرک کشیدم:

1. سایت، رفتم پیش علی

2. انتشارات پیش حاجت خانوم

3. دوباره پیش علی. رم ریدر خراب بود فایلم باز نشد. فلش علی رو قرض گرفتم 

4. سایت بغلی، برای ذخیره فایل Word به صورت Word 97 چون 2007 ذخیره کرده بودم فایل رو

5. دوباره انتشارات پیش حاجت خانوم

6. دم در اتاق استاد...بسته بود

7. اتاق اساتید مهمان...اونجا نبود استادمون

8. ناهارخوری...اونجا بود...با علی رفتیم دم اتاقش منتظر موندیم تا بیاد

9. کتابخونه برای گرفتن یک کتاب

10. دوباره سایت برای دانلود یک کتاب

11. خروج از دانشگاه

و در تمام این مراحل... زیپ ما باز بود 

حلال کنید دیگه...

امتحان آفلاین

شاید اکثر شماها که دانشجو هستید براتون پیش اومده باشه که امتحان یک درس رو به صورت کتاب باز یا کتاب بسته برگزار کردید و مراقبین و استاد ها اول جلسه این رو اعلام می کنند که امتحان کتاب باز هست یا بسته

من فکر می کنم این تذکر رو باید ویرایش کنن و بنویسن:

دانشجویان عزیز توجه کنید، امتحان به صورت آفلاین برگزار می شه
می دونید چرا؟

چون با پیشرفت تکنولوژی 15 دقیقه قبل دوستم از سر جلسه امتحان درس عمومی بهم زنگ زده و میگه بی زحمت وصل شو اینترنت رابطه بین انسان و طبیعت و معماری رو توی 5 خط برام پیدا کن تا 20 دقیقه دیگه بهم بگو وقت امتحان داره تموم میشه!!!

جالب اینه خودش هم خندش گرفته بود از درخواستش!

من همچنان بهت زده دارم سرچ می کنم!

آخه یعنی چی مر حسابی؟!!!!

این دیگه چه صیغه ایه!!!


خسته شدم دیگه. چیزی پیدا نمیشه!

نظر شما چیه؟ هنوز چند دقیقه وقت باقی مونده